محل تبلیغات شما



ثمر زندگی من پسرم هست ولی 
حیف گوشش بسخنهای حسودان باشد
ان رفیقی که تورا می‌طلبد وقت گناه
.نیست او دوست پسر زاده شیطان باشد
دشمن ان نیست که عیب تو بگوید بانو
دشمن ان است که اواحمق ونادان باشد
امتحان کن همه را وقت گرفتاریها
انکه فریاد رسید خوبتر از جان باشد
ازمایش به سه نوع است برای همه کس
انکه مقبول شود مورد احسان باشد
اولین گام بود سنجش با حرف دروغ
دوماً اهل رفاقت سر پیمان باشد
صفت سوم هر مرد بود قول درست
هر رفیقی که چنین است انسان باشد


عهد بستم نشوم مست زجام دگران
نشوم مجری احکام حرام  دگران
عهد و پیمان من وحضرت حق یادم هست
ندهم گوش به پیغام وکلام دگران
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم غیر
پس نشستن نتوانم روی بام دگران
پاسخ کیستیم هست درون دل من
یک تنه می شکنم قند حرام دگران
بودنم.راسببی نیست بجز خدمت خلق
وقت رفتن ببریدم بسلام دگران



دربیان اهل معنا پهلوان یعنی علی
مظهر اسما الله پهلوان یعنی علی
مرشد وپیر ومراد ومعنی انسان بود
صاحب کوثر وطوبا پهلوان یعنی علی
شبرو وشب زنده دار وشاهد حکم قضا
 ساقی بزم تولا  پهلوان یعنی علی
هم حبیب وهم طبیب وهم رفیق وهم شفیق
 نام دیگر نور دلها  پهلوان یعنی علی
درنظام افرینش نیست مخلوقی چو او
 شهره اندر اسمانها. پهلوان یعنی علی
درغدیر خم محمد اخرین ختم رسل
دست اورا برده بالا پهلوان یعنی علی
انکه با یک ضربتش مرحب را کرده دوتا
کنده درب خیبر ازجا پهلوان یعنی علی
باب علم مصطفی باشد علی مرتضی
ایه انا فتحنا. پهلوان یعنی علی
انکه از عدلش برادر داد زد دستم بسوخت
گفت دوزخ سوخت من را پهلوان یعنی علی
چونکه یک سرباز او خلخال یک زن را ربود
گفت مولا وای برما  پهلوان یعنی علی
از خزانه دخترش بگرفت گلوبند عاریت
گفت واویلاست برما پهلوان یعنی علی
انکه مالک دید چندین پینه بر پوزار او
گفت طاقت نیست ای شاه پهلوان یعنی علی
انکه نان خود بقاتل داد وقت احتضار
وین مروت دید دنیا پهلوان یعنی علی
پهلوان !(راعز)غریب است وبه غربت سرکند
این سخن میگفت با چاه پهلوان یعنی علی 
نوشته شده نیمه ۲۵ اسفند۹۶ 
این شعر پراز کنایه وتمثیل است به همین دلیل گاها از وزن خارج میشود ولی در ردیف وقافیه باقی میماند .
چند بیت این شعر اشاره به چند فراز تاریخی از زندگی امیر مومنان دارد ازان جمله سوختن دست عقیل واشاره علی ابن ابی طالب به اتش جهنم وبردن خلخال توسط سرباز در زمان حکومت علی علیه السلام وعاریت گرفتن گردنبند توسط حضرت زینب برای رفتن به مجلس عروسی وبرملا شدن موضوع وبرکناری خزانه دار وخشم مولا نسبت به دختر خود وتهدید ایشان ودیگر موضوع کفشهای پاره این پادشاه اسلام واعتراض مالک اشتر نخعی ودر خاتمه مروت این پادشاه حتی نسبت بقاتل خود ودر خاتمه اینکه مردان بزرگ درتنهایی میمیرند اینان چون درختان تنومندی هستند که سفله گان تاب تحمل انان را ندارند واین موضوع تبعا ثابت شده اگر سرو کاشمر اوازه ای نداشت توسط متوکل بریده نمی شد  .


.
آن ساعتي خوش است که مستانه بگذرد
یعنی به زیر مِنّت پیمانه بگذرد
روزیِ ما به دست کریمان آشناست
کفر است پای سفره ي بیگانه بگذرد
سوگند می خوریم که ما گنج می شویم
یک شب اگر که شاه ز ویرانه بگذرد
خدمتگذار اهل خرابات اگر شدی
ایام نوکری تو شاهانه بگذرد
ما عقل خويش را سر عشق تو باختيم
بگذار عمرمان همه دیوانه بگذرد
دور از نگاه کعبه تو را می کند طواف
کافی است از کنار تو پروانه بگذرد
این روزگار می گذرد خوب یا که بد
بهتر که عمر ما در این خانه بگذرد


عاقبت روی زمین باغ جنان میگردد
نوبت سلطنت جان جهان میگردد
عاقبت میرسد ان ناجی  ابنا بشر
ازسپهرازلی عشق عیان میگردد
امپراطوری اسلام نماید بر پا
نوبت صحنه ای از دیو کشان میگردد
تاج اخلاق بسر تیغ ولایت دردست
ظالم ازبهر سرخود نگران مگردد
نه به زور ونه بتزویر نه با شعر وشعار
بلکه با حکمت وتدبیر جهان میگردد
شام هجران عزیزان بشود اخر صبح
چرخ برمهوران جان جهان میگردد
اسبابی که بنا بوده بگردد باخون 
قبل انی. که بیاد دوران میگردد
راعز


نبوده ای که ببینی چه شد دراین کشور 

نبوده ای که ببینی حرامی کافر

نبوده ای که ببینی بدشت ابادان

هزار لاله پرپر تمامشان بی سر 

نبوده ای که ببینی بریده سر کودک

گفت زخون و ترکش بدامن مادر

نبوده ای که ببینی به پیش چشم پدر

نموده‌اند به دامن خواهر

نبوده ای که ببینی امام جمعه‌ی شهر

سرش بداد برای نجات یک دختر

نبوده ای که ببینی سه ساله طفلان را

نموده‌اند زنده بگور درکنار یک سنگر 

نبوده ای که ببینی چرا مادر وطفل

بریده دستی و بریده ازمادر

نبوده ای که ببینی میان یک دخمه

زدشنه طفل یتیمی شده‌است پاره جگر

ازاین همه غم وظلم وستم نگفته کسی

ازاین همه ونکبت نداده اند خبر

زبان گرفته ام ولکنت زتلخی این جنگ

چنین جنایت وجنگی ندیده است بشر

نبوده ای که ببینی کنار سجاده

خسوف کرده چوخورشید مهربان مادر

نبوده ای که ببینی چگونه ناموست

اسیر فتنه وشر شد به شهر خرم شهر

هنوز لکه این ننگ مرا زند اتش

بسوزم از غم و اندوهی بهوش جان پسر

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خیانت به فرزندم فروش داروهای چاقی و لاغری 09366583907 پدیدهِ مِعماری